به افتخار بچه‌های زیر پونز

بسم الله القاصم الجبارین

به افتخار بچه‌های زیر پونز

بسم الله القاصم الجبارین

۲ مطلب با موضوع «اروپا» ثبت شده است

نقد فیلم | "مدیچی‌ها" با معماری و هنر به اقتصاد تکیه زدند

یکی از مهمترین نمادها تصاویر برهنه بر روی دیوارهاست که کارگردان تلاش دارد تا برهنگی فرهنگی را به آن دوران نسبت دهد و حساسیت‌ها را به تصویر بکشد.

اقتصاد یکی از مهمترین رکن زندگی اجتماعی است و در صورتی که به نابسامانی برسیم، امنیت و سیاست نیز تحت الشعاع قرار خواهد گرفت؛ آن چیزی که امروز در ونزوئلا شاهد آن هستیم، اتفاقی بود که با جنگ اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا آغاز شد و امروز به کودتای نافرجام علیه رئیس جمهور وقت ونزوئلا رسید. نقدی بر سریال مدیچی در دو بخش به تحلیل و بررسی این خاندان نفوذی می‌پردازد.

سریال مدیچی[1] در هشت قسمت سال 2016 تولید شد، Frank Spotnitz، Nicholas Meyer و Sergio Mimica Gezzan سازنده و تهیه کننده این سریال بودند که ما را به قرن 15 و دوران شکوفایی خاندان مدیچی می‌برند. یکی از کارگردانان اثر[2] درباره چرایی ساخت این سریال معتقد است: « مدیچی‌ها در زمان نابرابری اقتصادی و اجتماعی به قدرت رسیدند و به نوعی برهم زننده نظم طبقاتی آن دوره بودند، به طوری که بانک آنها در حال ساخت طبقه میانی بود و این کار به طرز شگفت‌آوری آنها را سرمایه‌دار کرد.»

بازگشت انقلاب به اروپا

⁦✍️⁩ دیمیتریس کونستانت کوپولوس

مردم فرانسه که چندین دهه را به امید بیهوده برای اندکی بهبودی در شرایط خود از طریق روندهای انتخاباتی و رفراندوم سپری کرده اند، اکنون به فاز بسیج مستقیم، پویا و توده ای مردم روی آورده اند.

آنچه که امروز در فرانسه جریان دارد یکی از مهم ترین تحولات سیاسی قاره اروپا از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در حدود سی سال پیش به شمار می رود.

این یکی از رادیکال ترین، ژرف ترین و پویاترین چالش های فراروی سرمایه داری مدرن اروپایی طی چندین دهه است، هم از نظر روش - به شکل مستقیم، همراه با بسیج مردمی، از درون «توده ها»، ورود تاثیرگذار آنها به مرحله ای تاریخ- و هم از نظر ژرفای این جنبش  و مطالباتی که مستقیما رژیم سیاسی و تلویحا اما به روشنی رژیم اجتماعی را به پرسش گرفته است. به خصوص آنکه این جنبش محدود به پایتخت نمانده و کاملا در سطح فرانسه منتشر شده است.

اگر بخواهیم  یک جنبش انقلابی را در اروپا پیدا کنیم که از نظر گستردگی و ژرفا به جنبش جلیقه زردها شباهت داشته باشد، احتمالا باید به دوره سال های 75- 1965 یا حداکثر تا 1985 نگاه کنیم.

برای این کار باید به اعتصابات انقلابی بزرگ در فرانسه و ایتالیا (1969- 1968) «بهار پراگ» (1968)،  انقلاب  میخک در پرتغال (1975- 1974) انقلاب همبستگی درلهستان (1981- 1979) و شاید به میزانی کمتر اما  طولانی به اعتصاب شبه نظامی معدنکاران بریتانیایی (85- 1984) بازگردیم.

همه این ها جنبش هایی هستند که با وجود تفاوت های بین آنها، هر یک به شیوه خود نحوه برداشت ما از جهان را عمیقا تغییر داده اند. مشخصه همگی آنها همان شکل مستقیم اقدام است، با میلیون ها مردم ساده ای که مستقیم در آنها مشارکت کرده اند و با این واقعیت که همه آنها بنیان های نظام اقتصادی و اجتماعی و سیستم سیاسی را در کشورهای خود به پرسش گرفته اند. تمام این جنبش ها بدون استثنا به شکلی با مطالبات دمکراتیزه کردن جامعه، مشارکت مستقیم و خود اداره گر مردم همراه بوده اند.

روند این جنبش ها بعدا  در نتیجه تسلیم سوسیالیست های میترانی، پیروزی نئولیبرالیسم در اروپای سرمایه داری،  فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و «ضد انقلاب ها» در اروپای شرقی  متوقف شد: ضد انقلاب هایی که هر چند از دل شعارهای «دمکراتیک» بیرون آمدند به هیچ جا منتهی نشدند، بلکه صرفا قدرت اقتصادی و سیاسی  از «بروکراسی های سوسیالیستی» به نخبگان تمامیت گرا، الیگارشی و گاه به روشنی مافیایی که خود را به کسوت دولت های دمکراتیک در آورده اند - «داروینیست های سوسیال» در خدمت سرمایه بین المللی و ایالات متحده آمریکا- دست به دست شده اند.

اکنون به نظر می رسد که جنبش جلیقه زردها در حال ادامه دادن راه خود از جایی هستند که جنبش های اروپایی سال های 85- 1965 مطالبات بنیادین و محوری خود را وانهادند. کسانی که  تلاش دارند همان کار را در واکنش به یک سیاست نابودی نظام مند جامعه فرانسه و حتی بیشتر از آن طبقات فرودست و فقیرتر آن انجام دهند.

آنها در بستر شرایط امروز اروپا و جهانی این کار را انجام می دهند که هم از لحاظ «ذهنی» و هم «عینی» تفاوت های عمده ای با شرایط آن دوران دارد.